ღღღ با من از عشق بگو ... نغمه هایش را زمزمه کنღღღ

 

ناگهان... چه زود دیر میشود!
حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز همهمان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آی
....ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدرزود ، دیر می شود

 

+نوشته شده در سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت12:25توسط مائده | |

 

خدايا، من عشق به تو را هم از تو مي خواهم وعشق به عاشقانت را وعشق رابه هر كاري كه مرا به تو نزديك كند
خدایا ...خدايا، مرا راهي ده كه فقط به در خانه ي تو توانم آمد .
خدايا،  به من  چشمي ده كه فقط گريان تو باشد وسينه اي كه فقط سوزان تو .
به من نگاهي ده كه جز رو ي تو نتوانم ديد .وگوشي كه جز صداي تو نتواند شنيد.
خدايا، چشم جويبار عشق مرا به تماشاي دريايت روشني ده ،
خدايا...
نكند كه روي از من بتابي ونشود كه نگاه حيران مرا منتظر بگذاري
اي پاسخ دهنده و اي اجابت كننده...

+نوشته شده در دو شنبه 23 خرداد 1390برچسب:,ساعت19:29توسط مائده | |